عشق من و مهدي

پایان هفته 14 ام

1392/8/25 15:58
نویسنده : الي
485 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم امروز 21 آبان هست مصادف با شب تاسوعا ..

نوبت دکتر داشتم که برم سونوی ان تی و آزمایش غربالگیریتو نشون بدم ..قبلش هم بگم شرمنده دیر شد بیام بنویسم آخه دوست دارم برات عکس بذارم نمیرسم خونه برم سر لب تاب گلم .

خیلی لحظه شیرینی بود وقتی منشی گفت برو روی تخت صدا دراز بکش ... دهنم آب افتاد که میرم و صدای قلب نازتو میشنوم ...

خانم دکتر اول طرف راست دنبالت میگشت و با اینکه شکم مامانی قلمبه شده ولی میگفت کوچولویی که صدات را نمیشنویم ولی من میخواستم بهش بگم که من عزیز دلم را طرف چپم حس میکنم .. تا اینکه خودش دستگاهش را کم کم برد همونجایی که مامانی حست میکنه عزیزمممممممممممم

وای دلم میخواست از خوشحالی گریه کنم صدای تاپ تاپ تند قلبت داشت قلبم را از جا میکند خیلی لحظه شیرینی بود از خدا خواستم همونجا که این لحظه شیرین را نصیب همه بکنه ...

خدا را شکر آز و سونو هم خوب بود ویتامین دی که پایین بود از 8 رسیده بود به 20 که خداراشکر دکتر راضی بود و فقط بگم که با آفتاب گرفتن چند تا 5شنبه جمعه خوب شدم ..

عزیزم سعی کردم این شبهای محرم برم با اینکه یکم برام سخت بود ولی دوست دارم مثل مامان بابات که عاشق ائمه هستند تو هم امام حسینی بشی عزیزم

دیگه اینکه که اکثر دوست و فامیلا میگن که تو عزیزم دخملی هستی ... بر عکس اینکه من خودم حس میکنم تو پسملی هستی

هرچی هستی فقط صحیح و سالم و صالح باشی کافیه قدمت هم بروی چشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)