عشق من و مهدي

روزنوشتی دیگر

1392/12/21 16:38
نویسنده : الي
588 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم ... مامانم خواستم بهت بگم که فقط به خاطر تو که اذیت نشی از امروز به مدیر گفتم که همه کارها را به جانشینم تحویل میدم و این یکماه باقیمانده را من کارای ایشون را نظارت بکنم

و با استقبال فراوان روبرو شد چون اینطوری دیگه من همه کارها را با دقت یاد میدم و جای شک و شبهه ای هم واسشون نمی مونه

واسه همین امروز وقت کردم یکم رو صندلی ریلکس بشینم واست زیارت عاشورا و حدیث کسا بخونم و اینکه بیام واست بنویسم عزیزم دلممممممممم

مهبدم دیشب رفتم واست ساک حمل هم خریدم بر خلاف میل قبلیم ولی خب گفتم تو ماشین کجا بذارمت یه موقع ترمز میزدم گوله میشدی میفتادی پایین خندهبعد دیگه اونموقع اینطوری که نمی خندیدم دو دستی میزدم تو سرم

الان دیگه این چند روز نمیشه برم برات خرید چون بابا مهدی شیف عصر شده کارش و منم تهنایی نمیرم .

تازش فردا میخوام ببرمت مهمونی .. دوست عزیزم آرزو جون از آلمان اومده و من میرم خونه یکی از دوستای دیگمون که سه تایی خوش بگذرونیم .. بذار ببینم خاله آرزو واسه پسرم سوغاتی چی آورده واوووووو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نگار
22 اسفند 92 0:10
عزیزم مبارکه چسملیمون باشه ساکه حملشششش بعدشم تو ایا فکر نمیکنی به تیله من سر نمیزنی نگو وقت ندارم که میدونم خخخخخخخخ مهمانی ام خوش بگذره ایشالا یه سوغاتی خوب آوورده خخخخخخ دوست خارجکیت فدای تو ببخشید فک میکنم کلوپ نمیای اینم آپ نکردی الان میرم سراغش
نگار
22 اسفند 92 0:12
الهامممممممممممم الان حیف نمیتونم دهنمو اینجا باز کنما تیله چرا تو پیوندات نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟این یکی رو بگی وقت نداشتم جواب دارم تو استینماااااااااااااااااا پرروووووو نگارمممممممممم ببقشید بخدا خب حواس پرتیه دیگه ... تونی تو چرا جواب کامنت نمیدی کم پیدایی
لیدای آبی
24 اسفند 92 8:36
تو رو هم به مهبد لو میدم الی که چقدر خاله لیدا رو اذیت کردی خاله فدات بشه مهبدمممممممممم لیدا جونممممممممم عزیزم دلممممممممم مهبد که عاشقته میدونم چون دل اون به دل من راه داره و من هم که عاشقتم عزیز دلم