چیدن وسایلت
سلام مامانم ..مهبد جون من امیدوارم این لحظه که توی دلمی و داری دست و پا میزنی صحیح و سالم باشی عزیز دل مامان و بابا
مهبد جونی پریشب مادر و خاله هات اومدن خونه که وسایلت را بچینن .. راستش را بخوای با اینکه کلی حساسیت نشون دادم برا خریدات نمیدونم چرا به دلم ننشست حالا شاید به خاطر اینه که هنوز یه سری کاراش مونده مثل پرده استیکر لوستر و یه چندتایی عروسک ..
انشالا که خوب بشه و بپسندم چون اگه خودم دوست داشته باشم میدونم تو هم بعدها عکساش را می بینی دوست داری گل پسر من ... یکی یه دونه مامانی ...
دیشب رفتم واست یه چندتایی عروسک و اسباب بازی خریدم .. بیشتر نمیخرم چون هم روز به روز چیزای جدیدتر میاد هم اینکه شلوغی زیاد را دوست ندارم اینطوری هرباری پسر گلی بودی برات تازه تازه میخرم که ذوق هم بکنی
چون دیگه اینا میشه جزوی از اتاقت و هرروز می بینی واست تکراری میشه ..
لباس هم واقعا سختمه خریدنش دیشب میخواستم واست شلوار جین بخرم وای خیلی خوشمل بودن ولی همش تو سایز شک داشتم منم نخلیدمش
ببقشید گل پسرم بعد با همدیگه میریم خرید با خیال راحتتتتتتتتتتت